در زیر تازیانههای آفتاب تابستان کویری میبد، در قالب طرح تکریم از پیشکسوتان هنرهای سنتی و در راستای اهداف همایش «گنجینههای از یاد رفته هنر ایران» که آذرماه آینده در تهران برگزار خواهد شد، گروهی از طرف فرهنگستان هنر وارد موزه کاروانسرای شاه عباسی میبد میشوند تا با فاطمه کریم فخری ملاقات کنند.
او هم در پشت دستگاه کاربافیاش نشسته، پاهایش را در داخل چاله روی پدالها گذاشته و هر بار که ماکو را از میان تارها از این دست به آن دست میدهد جای پدالها را عوض میکند. استاد او و خواهرش در دوران کودکی دختر خالهاش بوده است؛ از7 سالگی.
ضمن آنکه انواع شانههای یک چله،6چله، 10 چله و12 چله را نشان میدهد، میگوید: اینجا کارگاه خواهرم است، من معمولاً در خانه کار میکنم.2ساعت صبح و 2 ساعت بعداز ظهر.
امروز چون خواهرم برای انجام کاری به یزد رفته، من به جای او و در کارگاه او کار میکنم.»
نوع دستگاهی که در کاربافی وجود دارد، 2 وردی ساده است و با توجه به شواهدی که در میبد وجود دارد و نزدیکی بافت کاربافی به بافت زیلو و به ویژه آنکه مصالح هر 2کار پنبه است، بهنظر میرسد که کاربافی نیز قدمتی همچون زیلوبافی و شاید بیشتر از آن داشته باشد.
حال آنکه قدیمیترین زیلوی میبد، که در همین موزه زیلوی کاروانسرای شاه عباسی، نگهداری میشود، با توجه به حاشیه نویسیاش در قرن 9 هجری قمری بافته شده است.کاربافی، هنری است که توسط خانمها بافته میشود.
در شهرهایی همچون میبد، کرمان، آباده یا بروجن این چنین است.هر چند که در هرمزگان نوعی کاربافی وجود دارد که تنها توسط آقایان بافته میشود.تا چندی پیش درخانههای میبد، همواره جایگاهی برای کاربافی در نظر گرفته میشد.
جایگاهی در داخل حیاط، ایوان یا حتی اتاق، بیشتر مادران در منزل خود به این کار مشغول بودند و دختران هم در کنار مادران کاربافی را میآموختند.
به تعبیری دیگر مادران به نوعی استاد دختران خود نیز بودند.کریم فخری درباره محصولاتی که در کاربافی تهیه میشود میگوید: «هر نوع پارچهای را که در گذشته لازم داشتند به همین طریق میبافتند.
از جمله چادر خانمها، کرباسهایی برای لباس آقایان، دستار سرآقایان، سفره، بقچه، روانداز، روتختی، حوله و... البته بیشترین پارچهای که در میبد بافته شده نوعی کیسه برای حنا بوده که به آن کرباس میگفتهاند.
چون در میبد حناسازی رونق بسیاری داشته و مازارها (حناسازها) حنا صادر میکردهاند، به همین دلیل هم کیسه حنا، مورد مصرف بسیاری داشته است.
همچنان که ماکو را در لابهلای تارها از این دست به آن دست سر میدهد و سر دسته را به روی نخهای بافته شده میکوبد از کاردوانی سخن میگوید: «کاردوانی یعنی دسته کردن نخهای چله یا همان تارها.» و هم زمان به تارهایی که از دستگاه کاربافی تا دیوار مقابل کشیده شدهاند اشاره میکند. تصویری که فیلم خانهای روی آب و پیرزن بافنده را تداعی میکند.»
کریم فخری درباره دستگاه کاربافی میگوید: «این دستگاه از چوب و نی ساخته شده و با سادهترین و سبکترین وسائلی که در دست باشد ساخته میشود. وردها در آن نی و نخ ساخته میشود تا سبک باشد. دو تا پدال یا رکاب دارد که در داخل چالهای در زمین قرار دارند و بافنده به وسیله پاهایش پدالها را جابهجا میکند تا تارها جابهجا شوند.